روزنامه کیهان در ستون ویژه خود نوشت:
دي ولت: راز قدرت خامنه اي پاسداري از ميراث خميني است
يك نشريه آلماني تأكيد كرد وفاداري به آرمان هاي امام خميني(ره)، راز قدرت آيت الله خامنه اي است.
دي ولت مي نويسد: ما در غرب آن قدر دين را ضعيف كرده و به حاشيه رانده ايم كه هميشه قدرت و توانايي آن را دست كم مي گيريم. ما متوجه نمي شويم كه مي توان براي خدا جنگيد و كشت يا كشته شد.
حكومت ايران و انقلاب اسلامي هيچ شكي باقي نگذاشته كه دستورهاي خدا بالاتر از زندگي عادي است. [آيت الله] خميني در سال 1980 حمله عراق را اين گونه تفسير كرد كه ما خاك را نمي پرستيم، ما الله را مي پرستيم. اين چيزي نيست جز شهادت طلبي.
در بسياري از كتاب هاي فعلي مدرسه اين گفته زياد نقل شده از خميني آمده است كه «يا ما در شادي پيروزي اسلام در جهان دست يكديگر را خواهيم فشرد يا زندگي ابدي و شهادت را برمي گزينيم. در هر دو حالت پيروزي و موفقيت از آن ماست.»
اين نشريه مي افزايد: هرچند بيش از 20 سال از درگذشت بنيانگذار انقلاب اسلامي سپري شده اما محبوبيت او به قوت خود باقيست.
تمام كتاب هاي آموزشي موجود تنها نقل قول هاي خميني را شامل نمي شوند بلكه تعاليم امامي را هم كه در اين فاصله همچون خدا پرستش مي شود[!؟] در بر دارند. طبق اعتقاد شيعه كوتاه زماني قبل از ظهور، دنيا پر از ستم و در هم گسيختگي است و در آخر امام برون آمده از غيب، اشرار را مجازات مي كند.
نويسنده دي ولت با اشاره به اينكه ايراني ها رهبري را جانشين امام زمان مي دانند، نوشت: آنچه خامنه اي واقعاً به آن معتقد است، خواسته ها و سفارش هاي مقتدايش خميني است.
اين پيروي رمز قدرت و ماندگاري اوست. هر آن چه در اين بيست ساله در ايران رخ داده باشد هيچگاه ميراث خميني زير سؤال نرفته است.
دي ولت در ادامه تحليل خود مي افزايد: ميراث خميني شهيدپروري، انزجار از آمريكا و اسرائيل، و نهضت جهاني است كه همگي چالشي براي غرب هستند. بدين ترتيب باز دارندگي و مهار چنين رژيمي بي اثر مي شود.
نسخه آزمايش شده و عبرت آموز دولت وحدت ملي
هاشمي رفسنجاني مي گويد «نسخه كوچك طرح دولت وحدت ملي همان بود كه ما در دولت بعد از جنگ (سازندگي) انجام داديم».
وي در مصاحبه با سايت انتخاب گفته است: براي اجراي اين طرح بايد مجموعه اقداماتي كه ما را از وضع نامساعد فعلي در عرصه بين الملل و داخل خارج كند، بهره گرفت.
البته نسخه كوچك اين طرح، همان بود كه ما در دولت بعد از جنگ انجام داديم. وي مي افزايد: در حال حاضر مشكل اصلي با خارجي هاست. در زمان جنگ هم اوضاع همينطور بود. ما اولويت را داديم به اصلاح روابط خارجي و از قطعنامه شروع كرديم.
هاشمي ادامه داد: در آن دوره درعرصه داخل هم اختلافات تشديد شده بود. راهكار من اين بود كه دولتي تشكيل دهيم كه تركيبي از جناح هاي مؤثر انقلاب (محافظه كاران، مستقل ها و راديكال ها) باشد.
وي در حالي كه مجالس چهارم و پنجم بيشترين همكاري را با هاشمي داشتند، ضمن متهم كردن تلويحي مجلس به تندروي مي افزايد: در زماني كه اكثريت مجلس در اختيار نيروهاي راست بود، در مواجهه با مجلس، بنا را بر تعديل و تفاهم گذاشتيم.
هاشمي رفسنجاني تصريح كرد: الان هم دولت اگر تركيبي از اين مجموعه باشد، البته با قيد اينكه رئيس دولت روي آنها نفوذ داشته باشد، مي توان اميدوار بود.
هاشمي با بيان اينكه «ما تا آخر 8 سال، كارمان را بدون دردسر انجام داديم» گفت: هم رابطه مان با نهادها و قواي ديگر بسيار خوب بود و هم در عرصه بين الملل دستاوردهاي خوبي داشتيم.
وي با اشاره مجدد به دولت وحدت ملي افزود: من از اين طرح، يك ايده آل غيرواقعي نمي خواهم.
نظر من اين است كه اين طرح بايد با هماهنگي تمام جريانهاي مؤثر در انقلاب شكل بگيرد.
او در پايان گفت وگو با «انتخاب» مي گويد: در سال هاي اخير، اكثر طردها و برخوردها نسبت به يك جريان بوده كه تعداد كمي هم نيستند.
آقاي هاشمي البته، درباره فرجام دولت به اصطلاح وحدت ملي خود توضيح نمي دهد. وي و اطرافيانش بعدها مكرراً به عنوان افتخار خود و به عنوان استدلال در برابر اصلاح طلبان اعلام كردند كه دولت [ساختار شكن و افراطي] اصلاحات، از دل دولت سازندگي جوشيد. در واقع خطوط موازي «راديكاليسم و تنش در داخل» و «سازش طلبي در قبال آمريكا» و «ليبراليسم فرهنگي» به تدريج در دولت سازندگي و به واسطه حضور عناصري چون عطاءالله مهاجراني و عبدالله نوري و خاتمي پديدار شد.
اين در حالي بود كه جريان حاكم بر مجالس وقت بيشترين همكاري را با دولت سازندگي به عنوان ضرورت كشور مبذول مي داشت اما برآيند آن همكاري يكسويه، تغيير فاز ناگهاني رئيس دولت و حزب تابع وي در دولت سازندگي به سمت حمايت از حلقه اي بود كه بعدها عنوان اصلاح طلبي را براي خود انتخاب كردند.
در چنان وضعي امثال ناطق نوري (رئيس مجلس وقت) دور زده شدند و حتي هاشمي در نماز جمعه القاي تقلب به نفع ناطق و به ضرر خاتمي را نيز مطرح كرد، حال آن كه اقتضاي بيطرفي و ادعاي وحدت ملي كذايي، عدم جانبداري از خاتمي و تخريب عملي رقيب وي بود.
البته بعدها افراطيون جبهه اصلاحات به خيال اينكه قدرت را به دست گرفته اند و نيازي به امثال هاشمي ندارند اقدام به تخريب وي در انتخابات مجلس ششم (سال 78) كردند.
اما اين اتفاق عبرت آموز و فراموش نشدني مانع از حمايت جريان نفاق فرصت طلب از آقاي هاشمي در انتخابات سال 84 و سپس در تحركات مغاير با وحدت و منافع و مصالح ملي در سال 88 نشد.
درباره مسئله سياست خارجي و تنش زدايي نيز شايان يادآوري است كه نگاه خاص آقاي هاشمي در اين عرصه، مانع از ايراد اتهام بي سابقه عليه وي در دادگاه ميكونوس نشد.
پشت پا زدن عضو مجمع روحانيون به شرط گذاري ناكام خاتمي
يك عضو مجمع روحانيون اعلام كرد: اينكه گفته شود زندانيان بايد آزاد شوند تا ما در انتخابات شركت كنيم، درست نيست.
مجيد انصاري در گفت و گو با روزنامه اعتماد تصريح كرد: اينكه گفته شود زندانيان بايد آزاد شوند تا ما در انتخابات شركت كنيم هيچ الزام و شرطي بين اين دو مساله وجود نداشته و ندارد.
آقاي خاتمي بيشترين تلاش را در اين زمينه داشته اند و چوب اين تلاش را هم ايشان خورده و هم ما مي خوريم. حتما از جناب آقاي ميرحسين موسوي و آقاي كروبي بايد رفع حصر شود و اين مطالبه جدي و دائمي اصلاح طلبان است.
اما معناي اين مطالبه اين نيست كه اگر اينها محقق نشد ما تمام حقوق سياسي ديگري كه در نظام داريم را ناديده بگيريم و صرف نظر كنيم و انتخابات را داوطلبانه به رقيب واگذار كنيم و بگوييم كه چون حصر و حبس وجود داشته است ما نيامده ايم. اين يك نارسايي است...
در حالي كه برخي محافل اصلاح طلب مي كوشند خود را بي ميل به انتخابات نشان دهند، انصاري گفته است: ما به هيچ عنوان در انتظار چراغ سبز حاكميت نبوده و نيستيم. چراغ را ما بايد سبز كنيم.
وي با اين حال نه درباره انفعال طيف متبوع خود در انتخابات مجلس توضيح روشني ارائه كرد و نه درباره رفتارهاي ساختارشكنانه و ضدانقلابي فتنه گران همسو با اصلاح طلبان در فتنه سال 88 موضع گرفت. انصاري البته اين را هم گفت كه دوم خرداد76 ديگر تكرار نخواهد شد و «آقايان راه هاي جلوگيري از غافلگيري را ياد گرفته اند».
وي بدون مرزبندي روشن با آشوبگراني كه در فتنه 88 اقدام به هتاكي عليه امام حسين(ع)، جمهوري اسلامي و امام و رهبري كردند، خواستار آشتي ملي شد و افزود: در جلسات بسيار زيادي شاهد هستيم كه دوستان اصولگرا و اصلاح طلب كه به هر دليلي يكديگر را ديده اند و سر يك ميز نشسته اند در تحليل شرايط كشور و شناسايي تهديدات بالقوه و بالفعل داخلي و خارجي و ارائه راه حل ها حدود 90 درصد مشابه يكديگر سخن مي گويند.
حتي در برخي از موارد مي بينم كه اصولگرايان از اصلاح طلبان تندتر حرف مي زنند. اصولگرايان و اصلاح طلبان در يك مقطع زماني گرفتار رفتارهاي ساختگي عناصر افراطي شدند كه اينها آتش بيار معركه بودند تا بين دو جناح سياسي اختلاف اساسي بيندازند.
اما در حال حاضر كه كشور در شرايط خاصي قرار گرفته است بسياري از اصلاح طلبان و اصولگرايان واقعي با حفظ مواضع اصولي خودشان در موضوعات مختلف و اختلاف نظرهايي كه درباره شيوه هاي اجرايي دارند درباره رفع خطرات و برگزاري انتخابات درست، اداره عاقلانه كشور، حرف مشترك دارند.
برخلاف اظهارات اخير مجيد انصاري، طيف اصلاح طلب هرگز-به جز استثناهايي- حاضر نشده اند با فتنه گران و عناصر منحرف مرزبندي اصولي صريحي را اعلام و اعمال كنند در حالي كه اصولگرايان نوعاً كوشيده اند با افراطيون و عناصر منحرف اين مرزبندي ها را اعلام و اعمال كنند و اين تفاوت اصلي اصولگرايان با مدعيان اصلاح طلبي است.
پايگاه اينترنتي رجانيوز درباره سخنان اخير عضو مجمع روحانيون نوشت: مجمع روحانيون مبارز بعد از شورش هاي مشكوك تهران در 25 و 26 خرداد 88، اقدام به انتشار بيانيه اي كرد كه طي آن از هواداران موسوي و كروبي خواسته شده بود تا در 30 خرداد 88 با حضور در كف خيابان، پروژه ابطال انتخابات را پيگيري كنند، مساله اي كه رهبر معظم انقلاب در 29 خرداد و در نماز جمعه تاريخي تهران بر آن خط بطلان كشيدند و از همه گروه ها و افراد خواستند تا اگر هم اعتراضي به نتيجه انتخابات دارند، از طريق قانوني پيگيري كنند اما در عمل اتفاق ديگري افتاد و اين گروه تنها ساعاتي مانده به بعدازظهر روز 30 خرداد، از پس گرفتن فراخوان خود براي حضور در خيابان خبر داد و اين در حالي بود جداي از حضور تعدادي از فريب خوردگان در خيابان آزادي، تعداد قابل توجهي از عناصر مسلح ضمن حضور در حدفاصل ميدان انقلاب تا آزادي، افتضاح روز 30 خرداد 88 را رقم زدند.
گاز كدام نقش استراتژيك را در جنگ سوريه ايفا مي كند؟
يك روزنامه لبناني به بررسي نقش خط لوله گاز قطر در بحران سوريه پرداخت.
روزنامه الاخبار با بيان اينكه پرونده گاز بخش مهمي از عوامل پشت پرده درگيري در سوريه است، نوشت به نقل از منابع موثق در يك شركت بزرگ نفت غربي به جزئيات طرح قطر (و مورد حمايت آمريكا) براي احداث خط لوله جديد به منظور ارسال گاز قطر به حمص و از آنجا به اروپا دست يافته است. شهر حمص و حومه آن موقعيت مهمي از نظر جغرافيايي دارد.
الاخبار يادآور شد؛ اين طرح به هر يك از كشورهاي تركيه و اسرائيل نيز مزاياي راهبردي در معادله تجارت جهاني گاز يا رفع نياز آنها مي دهد. هدف از اجراي اين طرح احداث خط لوله اي است كه از قطر شروع مي شود و از خاك عربستان و سپس از خاك اردن ( از عبور از خاك عراق خودداري مي كند) عبور مي كند و به خاك سوريه به ويژه حمص مي رسد.
اين خط لوله در حمص به سه منطقه منشعب مي شود يكي از آنها به طرف لاذقيه در ساحل سوريه و ديگري به طرف طرابلس در شمال لبنان و لوله سوم به طرف تركيه كشيده مي شود.
اين روزنامه افزود: هدف اصلي طرح، رساندن گاز قطر و اسرائيل به خاك اروپا است تا به همه كشورهاي اروپايي توزيع شود و اهداف زير محقق گردد؛ يكي رقابت با انحصار روسيه در تامين گاز اروپا، ديگري آزادسازي تركيه از ادامه وابستگي به واردات گاز از ايران و سوم دادن فرصت به اسرائيل براي صدور گاز خود به اروپا از طريق زميني و ارزان.
به گزارش العالم در ادامه اين تحليل آمده است: گاز قطر براي صادرات زميني به اروپا مسيري جز حمص سوريه ندارد؛ مگر اينكه از طريق دريايي كه هزينه بسيار بالاتري دارد، منتقل شود.
حمايت آمريكا، قطر و تركيه از افراد مسلح مخالف در شمال سوريه و منطقه حمص و همچنين حومه دمشق، براساس وضع اين مناطق سوريه صورت مي گيرد كه لوله هاي گاز بايد از آنجا به سمت تركيه و طرابلس عبور كند.
خاطرنشان مي شود قطر هفته گذشته ميزبان گروه هاي معارض سوريه براي ايجاد ائتلاف جديدي موسوم به «ائتلاف ملي انقلاب سوريه و نيروهاي مخالف» بود. روز گذشته 6 كشور مرتجع عضو شوراي همكاري خليج فارس (قطر، عربستان، بحرين، امارات، كويت و عمان) ائتلاف مذكور را به رسميت شناختند.
دولت هاي عربي نيز از ائتلاف مذكور كه خود آن را به نام دموكراسي راه اندازي كرده اند، اعلام حمايت كردند.
طنز ماجرا حمايت شيخ نشين هاي مرتجع، خودكامه و سركوبگر حاشيه خليج از دموكراسي و حقوق بشر در سوريه است، حال آن كه طيفي از همين گروه هاي معارض اقدام به جنايت جنگي و ترورهاي نيابتي كرده اند. با اين وجود جبهه ارتجاع عربي - عبري - غربي طي 20 ماه گذشته نتوانسته از عهده حاكميت سوريه كه مستظهر به حمايت مردمي است برآيند.
